در این شبهای تقدیر ..... قدر دلت را چقدر یافتی؟ .... به دلیل المتحرین اش دلت را بیشترخوش کردی .... تا هادی المضلین اش .... یا اراف من کل رئوف اش دلت را بیشتر لرزاند یا .... احب من کل حبیب اش .... یا من هو بمن عصاه حلیم اش ... بیشتر خجالت زده ات کرد ... یا من رزقه عموم الطائعین و العاصیناش ... یا صاحب الغربایش بیشتر آرامت کرده .... یا ملجاءالمطرودین اش .... نگفتی ....
در آخرین بندش آیا نفسی برایت مانده بود .... که الغوث آخر را بگویی .... یا نه .... آهای .... وزن دلت چقدر را یافتی در بند بند این عشق نامه .....
نمی دانم .... چندین شب قدر دیگر .... را لازم داریم .... تا اندکی از قدر خدا را بفهمیم .... قدر عاشقی اش را بدانیم .... قدر دلمان را .... که جای اوست .... نه دیگری ....
* شهادت حضرت علی (ع) را تسلیت می گم ....
*شب قدر آخر ... بغضی را در گلویم به یادگار باقی گذاشته .... که راه گلویم را بسته است .... نمی دانم ....
* از علامه امینی نقل می کنند ... ایشون وارد مرقد امام علی که می شدند .... می گفتند «اول مظلوم عالم» ... و بعد بسیار گریه می کردند ... حالا که فکر می کنم ... می بینم چه روضه ای بالاتر از اینکه اولین امام عالم ... اولین مظلوم عالم هم باشه .....
* التماس دعا ...
دل که بدی به این دعا ، می بینی کنده میشی از زمین و زمان ! بس که تک تک کلماتش با دل و جانت بازی می کنند ! هر کدوم انگار یه دنیا میذارن جلوی پات تا تو غرق بشی در معانی قشنگش ... حیف که اونقدر کوچیکم که فقط واسه همچین شبایی میذارم این دعا رو و این اسامی زیبا رو ... اونقد رکه فرصت نمی کنم بشینم یک کم بیشتر فکر کنم راجع بهشون ... به قول شما ،فرقی نمیکنه تو کدوم فرازش پای دلت بیشتر بند بشه ، مهم اینه که هر کدوم از اینها قسمتی از وجود اون لایزاله که نمیشه از بقیه قسمتها جداش کرد ! نمیشه قهار و جبارش رو دید و ارحم الراحمینش رو نه ! ....
وای چقدر حرف دارم ... سرت درد اومد عزیز . ببخش ... هر چند تقصیر قلم و اندیشه قشنگ خودته اگه اینقدر راحتم تو این خونه ........
ممنونتم .
سلام
من کلمات زیبای شما رو دوست دارم........و می شنوم هر چه حرف در دلتان هست... که شما هم حرفهای دل خودم را می زنید .... می دانید بانو همیشه یک ناراحتی همیشگی با من هست ... که چرا آن چرا که باید، انجام نمی دهیم .... اگر اندکی از این دعا را با روحمان درک می کردیم فکر می کنم نفسی برای کشیدن باقی نمی ماند ... ناراحتم که ما چرا اینقدر همه چیز را سهل و راحت گرفته ایم ... و اگر هم کاری انجام می دهیم در حد رفع تکلیف است ....
اینجا خونه ی همه ی آدمهایی است که دغدغه ی مشترکی دارند .... و شما صاحب خانه اید ... التماس دعا برای دل بی قرار و روح سرگردانم دارم .... باشد خدا راهی بگشاید برایم ....
رفتم ... شاید دل سبک کنم ... نشد ...
بغضهایی که با یا من هو عالِم بکل شیئ ای .. یا مغیث مَن لا مغیثَ له ای .. یا من هو إلَى مَن أحبّه قریب ای .. یا مَن ذکرهُ شرف للذاکرین ای .... بر می آمدند ... با الغوثی فرو می رفتند ...
می دانی ... حیفم می امد رهایشان کنم ...
چند شب دیگر را نمیدانم ... دلم همیشه "قدر" می خواهد ... فکر کنم قدرش همین است ...
رفتم ... شاید دل سبک کنم .... ولی با دلی پر برگشتم ...
پشت واژگان سکوت هم گاهی
رعد صدها نوای غمگین است
برق اندوه چشم بارانی ...
مثل داغ سکوت سنگین است
پشت واژگان سکوت ... همیشه نوای غم است ...
سلام
میگن یک قلب و دو محبت،هرگز!
اما چرا دلمون به جای اینکه فقط جای خدا باشه،جای یکی دیگه هم هست!
تا کی؟
سلام
چون خدا هنوز توی دلمون جا نگرفته ....
با سلام و آرزوی قبولی طاعات
اون تیتر به زبون آذریه یعنی نرو...بمون
سلام
خیلی لطف کردین معنای تیتر را گفتین ...
سلام
جز شرم چه داریم به درگاه کبریاییش عرضه کنیم.
همین کلمات را هم خودش به ما گفته بگید و گرنه
ما که ......
دعای جوشن و دعای عرفه بدجوری شرمندم میکنن.
خدایا از خودت میخوام تو قیامت خیلی شرمنده نباشیم.
باز دلم هوای جوشن را کرد با این پست. اینکه برگردم و بارها و بارها غرق بشم تو معانی عظیمش. البته اگه باز هم مثل همیشه عشق آسان نمود اول ولی ......
سلام
جوشن زیباترین دعای مفاتیحه...که هر بندش دریایی عظیمیه ... و راهی را پیش پای آدمی می گذارد...
از دقت نظر شما در باب اشاره به مظلومیت مولایمان علی بسیار سپاس دارم ، لقب اول مظلوم ، اولین بار از سوی خود حضرت علی ع مطرح شد ، منقول است که آن بزرگوار فرمود : من اولین مظلوم عالم هستم ، تا جایی که وقتی کودکی بودم اگر عقیل به زمین میخورد و خاکی میشد ، گریه میکرد و میگفت اول علی را بتکانید بعد مرا ....
التماس دعا
خواهش می کنم ... ممنون از اینکه به نکته توجه کرده و آن را تکمیل کردید....
سلام...
اگر دلمون رو وزن کردیم، سنگین باشه خوبه یا سبک و راحت...؟؟؟
سلام
اگر سنگین از حضور خدا باشد و سبک از زمین و تعلقاتش ...
حضور خدا هیچوقت سنگین نمی شود... هر چقدر که اضافه شود سبکتر می شود...
معادله وزن حضور خدا با معادله وزن زمینیان بسار فرق دارد... شاید به همین خاطر است که وقتی انسان هرچقدر بالا می رود وزنش از بین می رود...مثل فضا
وقتی دلت از حضور خدا سنگین می شود ... آن وقتی است که حضورش را در دلت احساس می کنی ... و این نقطه شروع سبک شدن آدمی و آغاز ورود او به آسمان است ...