پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

کاخ گلستان

 

گاه­گاهی ... زمانی که هوا خوب است .... برای نقاشی به کاخ گلستان می روم .... عمارت های فوق العاده زیبایی در این مجموعه وجود دارد ...

 وقتی طرحهای این کاخ را نقاشی می کنی ... حس­شان می کنی ... پر از رنگ هستند ... و  مرا همیشه سرمست می کنند ..........

آرامشی ناب در این کاخ وجود دارد ..... که دور از هیاهوی محیط بیرون است ......... آرامشی که تو را مجبور به تفکر می کند ........

وقتی در این کاخ قدم می زنم .... وقتی به راحتی روی زمین می نشینم و به عمارت های آن زل می زنم ... وقتی توریستها  را می­بینم که با شگفتی و خوشحالی کاخ را ورانداز می کنند .... وقتی با تعجب به من که با چادر روی زمین نشسته ام و نقاشی می کنم خیره می شوند ... به فکر فرو می روم .......

عمارتهایی که زمانی جولانگاه شاهان بوده ... چه ساده اسباب نقاشی من و تفریح توریستها را فراهم کرده است ....... زمانه چقدر  بی وفا است ......

وقتی در این کاخ قدم می زنم ... باورم نمی شود که زمانی هفت شاه در آن پادشاهی کرده اند ....... و بسیاری از اتفاقات تاریخ معاصر در این کاخ رخ داده است ......  انگار نه انگار که اینجا زمانی اریکه­­ی قدرت شاهان ایرانی بوده ............... چقدر دیر عبرت می گیریم .........

 چقدر انسان فانی است ....... هرکاری می کند که خود را باقی کند .......... نمی تواند .... هر چه کاخ می سازد ... ثروت می اندوزد ... فرزندانی ببار می آورد ........باز هم نمی شود ........... باز هم وقتی می میرد .............. انگار هیچ وقت نبوده است ....... انگار آیه ای از قرآن را میشنوم ...... یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ .......... ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور کرده ؟! ...........

با این همه فنا پذیری دلمان به چی خوش است ... نمی دانم .... به چه چیز اینقدر مغروریم ... نمی دانم .....

*این توریستها انگار که نمی توانند زن ایرانی و چادر و نقاشی را یک جا با هم جمع کنند .... همیشه از این تعجب شان خنده ام می گیرد ... خیلی ها نمیتوانند بی سوال رد میشوند ... مکث می کنند ... طرحهایم را نگاه می کنند ... و  شروع می کنند به سوال پرسیدن .... 

*هوای کاخ گلستان به سرم افتاد ... باید بروم ..... 

* دیگر صبح های زود و شبها ... بوی پاییز می آید ........ و دلتنگی های بی دلیل من شروع می شود ....... 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
سهبا یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 08:08 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام عزیز . کاش به جای این تصویر ، عکس یکی از نقاشی های خودتان را برایمان می گذاشتید !
اگر فراموشکار نبودیم که انسان نبودیم.... تمام عمر را انچنان می دویم که انگار برای همیشه باقی هستیم ........اما ...
ممنونم .

سلام بر ستاره ی کوچک دب اکبر

نقاشی های من قابل نیستند ..... خدا خوب اسمی روی ما گذاشت ... انسان .... که معنایش را از فراموشی وام گرفته است ..... و نسی ......
کاش می دانستیم این فراموشی چقدر به ضررمان است .......

عابر یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 09:04 ق.ظ http://photonote.blogfa.com

چقد قشنگ بود :)
خوشحالم کردی که بهم سرزدی

من معمولا متنای بیشتز از ۵ خط و نمیخونم! خیلی تنبلنم در این زمینه اما متن شما رو با ولع خوندم
تمام و کمال به دلم نشست

خوشحالم که تصویر بانوی ایرانی و تو ذهن خارجکی ها عوض میکنی
مرسی

خواهش می کنم ....

خودم هم حوصله ی خوندن متنهای خیلی طولانی رو ندارم ...... ولی این انگار شبیه یه درد و دل بود ..... هر کاری کردم کوتاهش کنم ... نشد ...

زندگی زیباست اما شهادت زیباتر یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام بر شما خانم محجبه

شما کارتون بکنید که انشاالله در خدمت اسلامند نقاشیهایتان...
به نگاهشان توجه نکنید بگذارید تعجب کنند بسیار

سلام

تعجب شان فقط برایم جالب است ....

یک خواننده همیشگی یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام
چه جالب !
فکر نمیکردم شما نقاش باشید!! البته با ذوق زیبای شما جور در میاد.
من تا حالا کاخ گلستان نرفتم ولی حس و حال اینجور جاها را برای تنهایی دوست دارم.
چه زیبا مولا علی در این رابطه میفرمایند:
آنکه از او چنین پرسشى شده ، دلیلش نادرست ترین دلیلهاست و فریب خورده اى است که عذرش در خور پذیرفتن نیست ، اصرار مى ورزد که درنگش در عالم جهالت به درازا کشد.

سلام


نقاش نیستم. رشته تحصیلی و کاریم چیزه دیگه ای هست. نقاشی برای تفریحه ... برای درک بهتر محیط؛ نقاشی خیلی دید آدمو باز می کنه .... یه جورایی خدا رو بهتر حس می کنی ...

مذاب ها دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 08:40 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

سلام بانو....

از بی وفایی دنیا گفتی و دل که همیشه بسته به نا اهلان وفا می شود ! و چقدر سیلی جفا میخورد....

ار تعجب توریست ها گفتی ، که هیچ تقصیرشان نیست که غولهای تبلیغ زنان محجبه را بگونه ایی دیگر برایشان تعبیر و تفسیر و تصویر کرده اند.....

اکثر انسان ها وقتیکه به قدرت نزدیک میشوند ار خدا دور میشوند و چقدر زیباست که در اوج قدرت انسان بندگی خدا را فراموش نکند که این خشت و سنگ ها و تخت ها به هیچ زمامداری وفا نکرده اند....

خوب نوشتی بانو.... جذاب و گیرا .... خواندمت آنگونه که باید .

سلام

بی وفایی که رسم دنیا است .... در این زمانه اگر وفا دیدیم باید تعجب کنیم ...

و ممنون ...

Anna دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:22 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام بر بانوی ابان
چقدر خوب که نقاشی می کنید
موفق باشید

سلام

تازه نقاشی را شروع کرده ام .... ولی دنیای عجیبی دارد ....

مهرداد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:29 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

سلام
عاقبت همه ی آدمیان همین است باید گذاشت وگذشت از همه ی دلبستگی ها ، دیدن کاخ ها و دیگر ابنیه تاریخی اگر باعث عبرت گردند بسیار مفید است ، آنچه در این دنیا باقی میماند : نام نیک و هنردوستانی چون شماست .

سلام

هیچ وقت نخواهیم باور کرد .... که باید گذاشت و گذشت ....

لینک شدید ....

دورافتاده دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:31 ب.ظ http://khe-mesle-khoda.blogsky.com

سلام ...
حق با شماست ... تاریخ هر چقدر هم تلخ باشه باز زیباست !
حیف که پذیرش اون کمی سخته ...
انگار همیشه همه چیز رو باید تجربه کرد تا پذیرفت ...
هر چند آنها که تجربه کرده اند هم اغلب فراموش می کنند؛ نمونش همین که شما گفتید یا حوادث زمان جنگ ...

سلام

تاریخ واقعا زیباست ... مخصوصا اینکه همیشه تکرار می شود و ما هیچ وقت عبرت نمی گیریم ....

دورافتاده دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:38 ب.ظ http://khe-mesle-khoda.blogsky.com

چه جای خوبی رو انتخاب کردید برای نقاشی ...
پر از رنگه ... البته کلکسیون رنگ ها را اگر می خواهید تا " آبان " باید صبر کنید ... !
سلامتی ... [گـل]

کاخ گلستان واقعا برای نقاشی جای خوبی است ... از رئال تا انتزاعی ... طراحی تا رنگ روغن و آبرنگ .... همگی را می شود در آنجا کار کرد ...

من همیشه منتظر پاییزم ... مخصوصا آبان ...
اردیبهشت و آبان ماههای پر رمز و رازی هستند ....

فرداد دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 04:14 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

خدا رحمت کنه مرحوم استاد کمال الملک را و مصون بدارد اثر تالا آیینه ایشان را از دست اغیار...
سلام
حال و هوای اون کاخ آدم را به نقش زدن وامی دارد...کاش اثرتان را هم می دیدیم...لطفا یه خواهش تلقی کنین و اگر امکان داشت...
***
خارجی ها مبهوت پوشیدگی ما و ما مبهوت عریانیشان...
پاینده باشین بانو.

سلام

نقشها و رنگهای اون عمارت ها فوق العاده هستند .... معماری ایرانی چیزی شبیه جادو است ....

اتفاقا امروز یکی از طرح های اون کاخ رو تموم کردم .... چشم ... حتما می گذارم ...

danyal دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://d.blogsky.com

مدت هاست که همین سطرهای ساده مونس منند ...

این سطرهای ساده برای روح بلند شما خیلی ناچیزند ....

سارا(سطورپرازسکوت) دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 08:51 ب.ظ http://saraengineer.blogfa.com/

سلام عزیزم
ممنون که بهم سر زدی
احساس زیبات رو قشنگ بیان کردی
همیشه شاد وموفق باشی

سلام

خواهش می کنم ... شما هم موفق باشید ...

مریم السادات امیری دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 08:53 ب.ظ http://يdelkhoonnameh.mahdiblog.com

سلام ممنون که به وبلاگ من سر زدید. امیدوارم همیشه موفق باشید فعلا یا حق

سلام

خواهش می کنم .... شما هم موفق باشید...

danyal سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 12:01 ق.ظ http://d.blogsky.com

از سر انگشتانت ، کتاب بهار منتشر میشود ...
بسیار زیبا و پر آفرین

چشمان شما بهاری می بیند ....
سپاس

رفیق سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 07:41 ق.ظ http://rafigheshafigh.blogsky.com

سلام
ممنون که دعوت منو قبول کردین
---
این پستتون هم خوندم وحظش رو بردم
همین چند لحظه چندتا نقطه مشترک خودم با شما روپیدا کردم
ما هم سنیم
منم چادری هستم
منم خدا رو شکر در زمینه قران فعالیت دارم
با اجازتون من شما رو لینک کردم
امیدوارم دوست مجازی خوبی باشم ...

سلام

خواهش می کنم... وبلاگتون رو دوست داشتم ......

من هم همینطور ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد