پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

یا خیر الغافرین ...

 

خدایا چقدر گفتیم بار آخره و تکرار کردیم .... چقدر گفتیم اشتباه کردیم ....  و اشتباهمون رو تکرار کردیم .... چقدر تو بخشیدی و ما فراموش کردیم .... چقدر قول دادیم و یادمون رفت.... چقدر راهمون دادی و ما دور زدیم ... چقدر ما رو خواستی و ما تو رو نخواستیم .... چقدر ما رو دیدی و ما تو رو ندیدیم ..... چقدر ما رو خریدی و آزاد کردی از دست شیطان ... و ما تو رو فروختیم ... حتی به اندکی خوشی ای .... خدایا خسته شدم از این دور باطلی که توش هستیم .... خدایا ..... نذار تو رو با هیچی عوض کنیم ... با هیچی ... یا خیرالغافرین ...

*یک بار دیگه توی امتحان خدا رد شدم، امتحانی که یک بار دیگه هم رد شده بودم .... خیلی دردناکه ..... فقط اشکهام موند برام ....

*روزگار عجیبیه ... اینقدر که نمی تونم راجبش حرف بزنم .....  

* این خط رو امروز (جمعه) که یک روز از این نوشتن این پست می گذره  بهش اضافه می کنم: این یکی دو روز رو خیلی به اتفاقه افتاده فکر کردم؛ فهمیدم خدا چرا دوباره منو توی همون شرایط امتحان کرد. فهمیدم هنوز نقطه ضعفم رو برطرف نکردم، هنوز هم اگر اون شرایط و یا شرایط مشابه اون تکرار بشه، باز هم اشتباه می کنم، امیدورام اتفاق این بار باعث بشه این ضعف بزرگ رو برطرف کنم ...

نظرات 12 + ارسال نظر
رهگذر پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 10:34 ب.ظ http://rahgozar1986.persianblog.ir/

سلام بر بانوی آبان
تاخودت را نشناسی نمیتوانی خدایت را بشناسی
تا خدایت را نشناسی نمیتوانی عاشق باشی
تاعاشق نباشی نمیتوانی بندگی کنی

بانو جان زندگی زودگذر است گذرش را دریاب
و برای معشوقت بندگی کن تا با چشم دل ببینی او چگونه خدایی میکند...

سلام

گاه برای لحظه ای همه چیز یادمان می رود ....

سهبا پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 10:40 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

خدایا نذار دل رو که صاحبش فقط تویی , به نام هیچکس و هیچ چیزی سند بزنیم , به نام هیچکس و هیچ چیزی ...
نذار جز تو کسی فرمانروای وجودمون باشه که ...
کاش راه را بر خسران ببندیم ... کاش فراموشش نکنیم که فراموش نشیم ...
سلام عزیز دل . خیر الغافرین است و ارحم الراحمین ... نگران نباش .

سلام سهبای عزیز

کاش فراموشش نمی کردیم ... حتی به اندازه پلک برهم زدنی ...

زندگی زیباست اما شهادت زیباتر جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 05:48 ق.ظ

سلام. میدونم رد شدن تو امتحان خیلی دردناک و خجالت آوره. خجالت خوبه رفیق..
ولی بانوی آبان یه وقت ناامید نشی بگی خدا دیگه دوسم نداره...این تیری از جانب شیطانه...بازم برو در خونش...راهت میده...اگه خجالت میکشی دست یه شهید بگیر برو تا تحویلت بگیره آخه شهدا آبرو دارند ...
منم دعا کن...

سلام

باید همین کار رو بکنم .... گاهی همه چیز دست به دست هم می ده تا اشتباه کنم ... و اون وقته که پشیمونی برام می مونه ....

danyal جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 12:08 ب.ظ http://d.blogsky.com

همین ندبه و پشیمانی حکایت از بخشش و بزرگواری خدای بزرگ تو میکند و مگر نه اینست که خدا از مادر مهربان تر است به بنده خویش؟

او که خسته نمی شود از بخشیدن ... من خسته شده ام از فراموشی ....

هذا من فضل ربی جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 07:37 ب.ظ http://mhi12.mihanblog.com

صد بار اگر توبه شکستی باز آ...

سلام. خوب هستین؟
خدا نکنه تو امتحان خدا رد بشیم!
انشاءالله همگی بتونیم بنده خوبی واسه معبود باشیم!
یاعلی...

سلام

زیر سایه خدا هستیم (البته با خجالت). فعلا که من رد شدم .... هم تو امتحان خرداد، هم امتحان شهریور ....

امیدوارم یه روزی برسه مثل بندگان مخلص خدا، دست شیطان به ما نرسه ...

سهبا شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 07:56 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام عزیز .
مذابها ، سپهر عزیز را که می شناسی ( شماره 14) می ماند آن دو شماره دیگر :
هیچ :
http://mindzeinab2009.blogsky.com/
خونه خیالی رفیق :
http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com/
میانبری به دریای سمیه را هم پیشنهاد می کنم . حیف که این روزها بسیار کم کار شده در این فضا :
http://www.mianboribedaria.blogsky.com/

سلام

ممنون از اینکه زحمت کشیدید و اسم و آدرس این وبلاگها را برام گذاشتید.

یک خواننده همیشگی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 07:58 ق.ظ

سلام
بانو دل ما هم بدجور این دو روزه زخم خورده از گناه
تو این حس دل شکستگی هم ما را هم دعا کنید میگن خدا دعای دل شکسته را رد نمیکنه
محتاجیم به دعا

سلام

میفهمم چقدر سخته ... حتما شما هم باید چیزی را یاد می گرفتید ....
التماس دعا

هذا من فضل ربی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://mhi12.mihanblog.com

سلام. این که دست شیطان به ما نرسه، بستگی به خودمون داره. این ماییم که انتخاب میکنیم ابلیسی باشیم یا امام زمانی! شیطان هیچوقت بر ما تسلط نداره. فقط دعوت میکنه. خدا این توفیق رو نصیب همه ما بکنه که قدرت "نه" گفتن به دعوتهای شیطان رو داشته باشیم. انشاءالله همه ما توفیق بندگی خالصانه برای خدا رو داشته باشیم. برای شما آرزوی موفقیت میکنم. دست مولا به همراهتون. در پناه حق...

سلام

مشکل اینجاست که به اشارتی از راه بدر می شویم ....

هذا من فضل ربی شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://mhi12.mihanblog.com

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی . . .

ممنون بابت شعر...

آنا شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

با شما هم نوا شدم

ممنون...

دورافتاده شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 07:33 ب.ظ

یَا سَرِیعَ الرِّضَا ...

اغْفِرْ لِمَنْ لاَ یَمْلِکُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ...

فَإِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُ ...

یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ...

وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ ...

وَ طَاعَتُهُ غِنًى‏ ...

یا نور المستوحشین فی الظلم....

دورافتاده شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 07:37 ب.ظ

جانا سخن از زبان ما می گویی ...
براستی این که هر بار تجربه می کنم، امتحان است یا عذاب ... ؟

هر چه هست بعدش فقط عذاب می ماند ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد