پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

پشت واژگان سکوت

و اینجا مامنی است برای بیان هر آنچه که پشت واژگان سکوت پنهان شده اند

خدا نامه

 

خداوندا .... تو تنها حقیقت زندگی هستی .... حقیقتی که از فرط ظهور پنهان شده ای .... و ما به سادگی تبدیلت کرده ایم به کمرنگ ترین رنگ این دیار .... آنقدر هستی که دیگر چشمانمان نمی بینند تو را ... مانند موسیقی دائمی در دنیا شده ای که چون همیشه نواخته میشود دیگر نمی شنویمش .... و ما به سادگی از کنار بزرگی تو می گذریم .....

خداوندا ... تو در کنار مایی ولی انگار ما در کنار تو نیستیم .... انگار تو مراقب مایی ولی ما مراقب خودمان هم نیستیم ...

 خداوندا کاش می فهمیدیم که تنها هدف زندگی تویی ... که تو ما را آفریدی که به تو برسیم .... ولی آنقدر حواسمان پرت دنیا شد که از یادمان رفتی .... و فقط خدایی شدی که در آسمانی و فقط می دانیم هر وقت چیزی خواستیم باید آن را از تو بخواهیم .... و به سادگی فراموش کردیم که باید فقط خودت را از تو خواست ... که تو آنقدر عشقی که سراسر وجودمان را گرم میکنی ....  که اگر تو را داشته باشیم همه چیز داریم و اگر همه چیز داشته باشیم و تو را نه، هیچ چیز نداریم ... هیچ چیز ....

خدایا ... خدایا .... برای بودنت هزاران هزار بار شکر ....  برای اینکه ما بندگان توییم هزاران هزار بار شکر ...

خدایا میدانم که  مشتاق و منتظر مایی .... کاش ما هم به همین اندازه مشتاق تو بودیم ... کاش با تمام وجود حس میکردیم تو تنها مقصد این دنیایی ... و .... کاش ... کاش ... کاش ...

*خداوندا ما را برای خودت تربیت کن ...  

* خدایا تو اله العاصینی ... اگر گناهانمان ما را از تو دور کرده است ... تو که خود ملجا المطرودینی ما را پناه بده ... برای خودت بخواه ...  

* ......

نظرات 3 + ارسال نظر
میترا دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 08:25 ب.ظ

خداوند مانند موسیقی دائمی در دنیا شده که چون همیشه نواخته میشود دیگر نمی شنویمش...

ممنون از بیان گفتگوهاتان با خدا... پر از حس‌های آشنا بود برام

و ممنون از وبلاگ آرامش بخش تان.

سلام

خواهش می کنم ...

مهرداد شنبه 10 تیر 1391 ساعت 11:38 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

خدایا نامه ای نوشته ام به نشانی تو ُ آدرسی که سالهاست در روز مرگی هایم فراموش شده بود خدایا تمبری بر آن چسبانده ام از عرق شرم جبین میدانم مهربانتر از آنی که دست رد بر سینه ی کبوتر نامه رسان دلم بزنی آنوقت که دست بر آستانت به شوق میکشم و پرنده تشنه لب را به دیار کوثر پرواز میدهم...میدانم چراغ راهنمای حضور در ضیافت تو همیشه سبز است ! چه نیکو خواندی بند ه گانت را در :ادعونی استجب لکم...
..........................
سلام بزرگوار
تقبل الله اعمالکم...

سلام

بسیار بسیار زیبا نوشتید ... سپاس

خواننده همیشگی یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 11:21 ب.ظ

خدایا !
خدایاچگونه تورابخوانم درحالی که من، من هستم
(بااین همه گناه ومعصیت)

وچگونه ازرحمت توناامیدشوم درحالی که تو، توهستی

(باآن همه لطف ورحمت)

خدایا توآنچنانی که من می خواهم

مرانیزچنان کن که تومی خواهی
امام سجاد علیه السلام

بانو به خاطر این پست بسیار زیبا بی نهایت ممنون

سلام

الهی افعل بی ما انت اهله ....

خواهش می کنم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد